English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 303 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
half relief U نیم برجسته
mezzo relief U نیم برجسته
mezzo rillievo U نیم برجسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
predominant U برجسته
leading U عمده برجسته
relief U حجاری برجسته
relief U برجسته کاری
profile U برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
profiled U برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
profiles U برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
profiling U برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
prime U برجسته
primed U برجسته
primes U برجسته
project U برجسته بودن
projected U برجسته بودن
projects U برجسته بودن
prima donna U خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
prima donnas U خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
personage U شخص برجسته
personages U شخص برجسته
striking U برجسته
strikingly U برجسته
brilliantly U چنانکه برجسته باشد
conspicuous U برجسته
pre-eminent U برجسته
convex U برجسته
markedly U بطور برجسته یا محسوس
pot U هرچیز برجسته ودیگ مانند
pots U هرچیز برجسته ودیگ مانند
potting U هرچیز برجسته ودیگ مانند
prominently U بطور پیدا یا اشکارا برجسته وار
overriding U برجسته
contour U نقشه برجسته
inconspicuous U غیر برجسته کمرنگ
big U ستبر ادم برجسته
bigger U ستبر ادم برجسته
biggest U ستبر ادم برجسته
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
highlight U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlighted U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlights U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
illustrious U برجسته
milestone U مرحله برجسته
milestones U مرحله برجسته
eminently U بطور برجسته
fascia U هزاره برجسته گچبری سر ستون
fascias U هزاره برجسته گچبری سر ستون
premier U هنرپیشه برجسته
premiers U هنرپیشه برجسته
prominent U برجسته
badge U امضاء و علامت برجسته و مشخص
badges U امضاء و علامت برجسته و مشخص
salient U برجسته
feat U کار برجسته
feats U کار برجسته
Braille U خط برجسته مخصوص کوران الفباء نابینایان
accentuate U اهمیت دادن برجسته نمودن
accentuated U اهمیت دادن برجسته نمودن
accentuates U اهمیت دادن برجسته نمودن
accentuating U اهمیت دادن برجسته نمودن
snarl U بغرنجی برجسته کردن
snarled U بغرنجی برجسته کردن
snarling U بغرنجی برجسته کردن
snarls U بغرنجی برجسته کردن
swell U برجسته شیک
swelled U برجسته شیک
swells U برجسته شیک
cameo U برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
cameos U برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
purl U زری کوک برجسته وقلابی
purled U زری کوک برجسته وقلابی
purling U زری کوک برجسته وقلابی
purls U زری کوک برجسته وقلابی
ports U انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
bank U قسمت برجسته سر پیچ
banks U قسمت برجسته سر پیچ
dais U سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
distinguished U برجسته
distinguished U برجسته مهم
crowned U برجسته
illustrated U برجسته
ridged U برجسته
staring U برجسته
starring U برجسته
predominantly U بطور برجسته
poet laureate U شاعر برجسته
cocked hat U کلاهک مسلح شدن مین کلاهک برجسته
cocked hats U کلاهک مسلح شدن مین کلاهک برجسته
brocade U پارچه ابریشمی گل برجسته
bas relief U برجسته کوتاه
bas relief U نقش کم برجسته
bas-relief U برجسته کوتاه
bas-relief U نقش کم برجسته
bas-reliefs U برجسته کوتاه
bas-reliefs U نقش کم برجسته
bigwig U شخص مهم و برجسته
bigwigs U شخص مهم و برجسته
premiere U هنرپیشه برجسته
premiered U هنرپیشه برجسته
premieres U هنرپیشه برجسته
premiering U هنرپیشه برجسته
humdinger U تفوق برجسته
Other Matches
alto-rilievo U [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model U مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing U طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
salience U نکته برجسته موضوع برجسته
embossment U نقوش برجسته برجسته کاری
bas relif U حجاری ونقوش برجسته برجسته
supereminent U برجسته فوق العاده برجسته
saliency U نکته برجسته موضوع برجسته
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
stereograph U نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse U برجسته نمایاحکاکی برجسته
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
eminent U برجسته
stereometric U خط برجسته
stereometric U برجسته
rilievo U برجسته
relievo U برجسته
kenspeckle U برجسته
laureate U برجسته
in relief U برجسته
masterwork U برجسته
of d. U برجسته
pre eminent U برجسته
prosilient U برجسته
relief emboss U برجسته
illustrous U برجسته
outstanding U برجسته
par excellence U برجسته
mainline U برجسته
mainlined U برجسته
mainlines U برجسته
mainlining U برجسته
raised U برجسته
outstandingly U برجسته
noted U برجسته
torose U برجسته
dominant U برجسته
cordon bleu U برجسته
illustriously U برجسته وار
high relief U نقوش برجسته
embossed U برجسته شده
bossing U ارباب برجسته
bosses U ارباب برجسته
bossed U ارباب برجسته
front face U سطح برجسته
fash butt welding U جوش برجسته
anaglyph U تزئینات برجسته
anaglyph U حجاری برجسته
alto relievo U برجسته بلند
acrography U گچ کاری برجسته
bas relif U نقش کم برجسته
basso relief U برجسته کوتاه
contour map U نقشه برجسته
drop shadow U سایه برجسته
emboss U برجسته کردن
embossed alphabet U الفبای برجسته
egregious U برجسته نمایان
exaggerated stereoscopy U برجسته بین
in relief U بطور برجسته
stereoscopic U برجسته بینی
stereoscopic U برجسته بین
stereoscopics U برجسته نمایی
stucco relief U گچبریهای برجسته
to make one's mark U برجسته شدن
to put forward U برجسته نمودارکردن
to stand out U برجسته بودن
topographic map U نقشه برجسته
tyupical U نوبهای برجسته
cordon bleu U آدم برجسته
raised figure طرح برجسته
to create an image for oneself as somebody U برجسته شدن
aegicrane U آذین برجسته سر
aegicranium U آذین برجسته سر
bas relif U نقوش برجسته
bas-relief U برجسته کاری
stand out U برجسته عالی
stand out U برجسته بودن
signally U بطور برجسته
laureatel U شاعر برجسته
magnific U معروف برجسته
notbility U شخص برجسته
palmy U برجسته کامیاب
piece de resistance U فقره برجسته
projection welding U جوش برجسته
raised shoulder U شانه برجسته
relief emboss U نقشه برجسته
relief map U نقشه برجسته
relievo U برجسته کاری
saleint U برجسته چشمگیر
saleintiant U برجسته چشمگیر
salient pole U قطب برجسته
signalize U برجسته کردن
smatt U برجسته زیرکانه
affigy U تصویر برجسته
humdingers U تفوق برجسته
effigies U تصویر برجسته
effigy U تصویر برجسته
topography U برجسته نگاری
boss U ارباب برجسته
living picture U نمایش یاتصویر برجسته
person of f. U شخص برجسته یا با نفوذ
narrative relief U نقش برجسته روایتی
papillary lines U خطهای برجسته انگشتها
low relief U نقش نیم برجسته
oner U شخص یا چیز برجسته
narrative relief U نقش برجسته توصیفی
perspective spatial model U مدل برجسته بینی
raised type U حروف برجسته برای
to bring out in relief U برجسته یا روشن کردن
to stand out in relief U برجسته یا روشن بودن
vectograph U عکس برجسته بینی
stereoscopy U سیستم برجسته بینی
stereoscope U دستگاه برجسته بین
stereoscopic pair U زوج برجسته بینی
relief map U نقشه برجسته نما
distinguished rug U قالی با ارزش و برجسته
stereometric U وابسته بترسیمات برجسته
bell-cast U [لبه ی برجسته بام]
convex fillet weld U جوش نواری برجسته
noticeable U قابل ملاحضه برجسته
landmark U واقعه برجسته راهنما
blebby U برجسته یاحباب دار
goffer U مجعدکردن برجسته کردن
bold faced type U حروف سیاه برجسته
bosomed U دارای سینه برجسته
bosomy U دارای پستان برجسته
distinguished unit citation U نشان یکان برجسته
high relief U نقش تمام برجسته
landmarks U واقعه برجسته راهنما
illustriously U بطور برجسته مشهورانه
high light U نکات برجسته یا جالب
embossing die U حدیده برجسته کاری
run-of-the-mill U برجسته نبودن در جنس متوسط
effigy U چهره برجسته روی سکه
fretwork U برجسته کاری حاشیه گذاری
triglyphic U وابسته به تزئینات برجسته سه ترک
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
effigies U چهره برجسته روی سکه
boss U نقش برجسته تهیه کردن
star turn U ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
notably U بطور برجسته یا قابل ملاحظه
beaded section U شیار برجسته روی گچ وچوب
stereo gram U تصویر یانقش برجسته نما
baguette U [ابزار برجسته کاری کوچک]
nagnet U [ابزار برجسته کاری کوچک]
bosses U برجسته کاری ریاست کردن بر
palmary U شایسته ستایش و تقدیر برجسته
bagnette U [ابزار برجسته کاری کوچک]
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
bossed U برجسته کاری ریاست کردن بر
hollow gorge U [ربع گرد در برجسته کاری]
in cavetto U [نقش برجسته کاری وارونه]
personal salute U مراسم سلام افراد برجسته
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
embossed sculpture U برجسته سازی با چکش کوبی
bossing U برجسته کاری ریاست کردن بر
floating mark U نقاط ایستگاه برجسته بینی
boss U برجسته کاری ریاست کردن بر
baguet U [ابزار برجسته کاری کوچک]
run of the mill U برجسته نبودن در جنس متوسط
prince's feather U تزئین برجسته پشت صندلی
boss formerly boce U [بلوک منبت کاری شده برجسته]
ventura U یک بسته نرم افزاری نشررومیزی و برجسته
stereophotography U عکس برداری برجسته نماوسه بعدی
astragal U چنبره برجسته نزدیک دهنه توپ
screwthread U شیار برجسته ومارپیچی بدون پیچ
oversailing of facade U قسمت برجسته یا پیش امده بنا
grisaille U نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
canadian , grid U سیستم شبکه بندی عکاسی برجسته منشوری
vectograph U عکس مخصوص استفاده از عینک برجسته بینی
floating lines U خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
disc U [تزئینات به شکل ستون صاف، مدور و برجسته]
aerocartograph U دستگاه برجسته بین مخصوص تهیه نقشه
point style U شیوه معماری که نشان برجسته ان طاقهای نوک تیزاست
curling weft U پود مجعد و نازک جهت برجسته سازی نقش
agrafe U سنگ سر طاق [دارای تزئینات برجسته کاری شده]
agraffe U سنگ سر طاق [دارای تزئینات برجسته کاری شده]
mercator projection U نقشه برجسته نمای دارای نصف النهارات متوازی
worthy of remark U قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
card-cut U [برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
stereogram U یک زوج عکس استریوسکوپی توجیه شده برای برجسته بینی
phototopography U روش تهیه نقشههای عوارض نما و برجسته ازروی عکس هوایی
bulk yarn U نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
turtleback U لاک پشت هر چیز برجسته بیضی شکل عرشه منحنی عقب یاجلوکشتی
legion ofholour U نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
calf's tongue U [برجسته کاری های دکوری قرون وسطی با زبانه هایی شبیه تیرهای موازی]
stereophotogrammetry U تهیه و رسم نقشه جات ازروی عکس هوایی به طریقه برجسته بینی و استریوسکوپی
stereoplanigraph U نوعی دستگاه تهیه نقشه بطریقه برجسته بینی باطریقه دستی و رسم با مدادالکترونیکی
souffles U خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
souffle U خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
soufflTs U خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
leitmotive U عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
leitmotif U عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
to win one's spurs U بدرجه سلحشوری رسیدن برجسته شدن نامی شدن شهرت یافتن
banked track U پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
keel area U ناحیه برجسته جانبی تیرک زیر هواپیماهای دریایی که اغلب زیر سطح اب قرارمیگیرد
stereography U طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
plisse U طرح پارچه برجسته چین خورده چین پلیسه
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
threads U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com